یادداشت | مهدی مقاری

آلودگی هوا دوباره به جان مردم افتاد

آلودگی هوا دوباره به جان مردم افتاده و زندگی ساکنان شهرهای بزرگ و اطراف آن ها را از شرایط عادی به بحرانی تبدیل کرده است.

به گزارش راهبرد بانک، در دو مقطع اوایل تابستان و سردی هوا که از اواسط پاییز تا اواسط زمستان به طول می انجامد، هوا به حدی دچار آلودگی می شود که فعالیت روزمره مردم در شهرها و مناطق به ویژه صنعتی محدود شده و به حد قابل توجه ای کاهش می یابد.

این سوال در این مواقع به شکل جدی مطرح می شود که “آلودگی هوا حاصل چیست؟” که در جواب پاسخ هایی از نظیر بی درایتی مسئولان، بی توجهی به احساس مسئولیت های طرفداران محیط زیست، به فکر چاره نبودن، عدم تطابق فرهنگی مردم و مسئولیت ناپذیری صاحبان صنایع و کارخانجات و بهره مندان از هوای پاک، عدم تغییر الگوی مصرف، به اذهان متبادر می شود و دنیایی از معادلات پر مجهول را پیش روی ما قرار می دهد.

اصطلاح “شهر زیست پذیر” عبارتی است که به تازگی در ادبیات جغرافیای شهری کشور برای خود جایگاهی دست و پا کرده ولی با این تداوم و کثرت مباحث آلایندگی محیط زیست به ویژه هوای شهرها، بدون رساندن مفهوم کامل خود خیلی زود رنگ باخت و درفراسوی تاری هوای شهرها رهسپار فراموشی و خاموشی شد.

باید دید وضعیت شهرهایی که دچار پدیده نامیمون آلودگی هوا هستند در چه شرایطی است؟ شهرهای بزرگی چون پکن،کویت، قاهره، دبی، داکار، اولان باتور، دهلی نو و چند شهر دیگر جهان که پا به پای تهران و شهرهای بزرگ صنعتی ایران درگیر این قضیه اند؛ در این که وزش باد شدید عامل بسیار مهم و موثر در رفع آلودگی، زدودن گرد و غبار و برون رفت از این مشکل بزرگ است جای هیچ شکی و شبهه ای باقی نمی ماند، اما آیا این تنها راه فرار از این معضل و یا نزدیک ترین راه حل و پیش پا افتاده ترین تئوری و نظریه ای است که بتوان اندکی افکار عمومی را توجیه نمود که فقط از این مسیر، امکان اصلاح آلودگی و یا رفع آن وجود دارد؟

کلانشهر تهران بسان دره ای است درکوهپایه های جنوبی رشته کوه البرز میانی که به دلیل وزش بادهای غربی از سمت شهریار و کرج و قرار گرفتن و ساخت اشتباه کارخانجات و صنایع بزرگ در مسیر آن از یک سو و از سوی دیگر وجود وسائط نقلیه فراوان و موتورخانه های ثابت منازل و ادارات سطح شهر و حتی بسیاری از کارخانجات و صنایع داخلی شهر و از همه مهمتر، تأکید بر استفاده از سوخت نامناسب و ناپاک به خصوص بنزین، همیشه در ایام یاد شده توده های پر رنگ و سیاهی چون ابر بر فرازش خودنمایی می کند و همچون مه رقیق صبحگاهی موجبات آزار و اذیت شهروندان می شود.

در جنوب تهران که شهرهای دشت ورامین (پاکدشت، ورامین، قرچک و پیشوا) که در واقع در انتهای دره بزرگ تهران قرار گرفته و در مسیر گذر این توده های سمی از تهران به کویر مرکزی کشور و انتقال به لایه های میانی جو نیز واقع شده اند درصد آلایندگی هوا به شدت افزایش یافته گو اینکه در سابق نیز چنین بود ولی به دلیل نبود دستگاه های تشخیص آلایندگی و پایش آلودگی، از آلودگی، مه رقیق تلقی می شد ولی اینک با تجهیز شهرهای گفته شده به این دستگاه ها، یافته ایم که در سال های پیشین نیز شاهد آلودگی متراکم بودیم و افتخار دیروز را کلاهی گشاده می پنداشتیم که سرمان رفته بود و سال ها با آلودگی کنار می آمدیم و فکر می کردیم که چه شهرهای قشنگی داریم که هر روز مه رقیق در جای جای آن آکنده است ولی امروزه به مدد تجهیزات مدرن پایش آلودگی، یافتیم که نه تنها مه نبوده بلکه آلودگی محض بوده و هیچ فکری برای علاج آن نکرده ایم؛ ولی باید برای فردای فرزندانمان چاره ای اندیشه کنیم و آن ها را به زندگی پایدار و سالم دعوت نمائیم که آنچه وظیفه مردم است؛ قدم نهادن در مسیرفرهنگ سازی شده دولت ها و رسانه ها است و آنچه کار و وظیفه ذاتی دولت ها است علاوه بر فراهم آوردن فضای فرهنگ سازی، تغییر نگاه به موضوعات محیط زیستی و در اولویت قرار دادن آن ها است که گویا هیچ مدیری غیر از حرف زدن در باب اهمیت و اولویت محیط زیست ، وظیفه ای دیگر ندارد و بابت این درک جایگاه نیز به خود می بالد!

تحرک و حتی تنفس در هوای ناپاک و آلوده، آثار کشنده و زیانبار فراوانی بر سلامتی مردم داشته و مرگ تدریجی و خاموش را به دنبال دارد که کمتر کسی به آن توجه و دقت می کند و متأسفانه متولیان محلی و ملی به راحتی از کنارش می گذرند، افزایش بی سابقه امراض پرشمار عصبی، سرطان ها، بیماری های چشمی و پوستی، مشکلات ریوی و مرده زایی نوزادان و ده ها بیماری دیگر به استناد اطبا و پزشکان ارتباطی بی واسطه با آلودگی هوا دارند.

به عنوان مثال همین مدیریت های شهری در شهرهای مختلف کشور همه ساله مبالغ قابل توجه ای را بابت آلایندگی محیط زیست دریافت می کنند که احتمال می رود در جای واقعی خود (توسعه حمل و نقل عمومی و فضاهای سبز و مواردی از این دست) هزینه شود، اما وقتی هیچ گزارشی از هزینه کرد مستقیم به مردم نمی دهند، این بدان معنا است که این ارقام از جای قانونی خود منحرف می شوند!

ارقام دریافتی از محل آلایندگی توسط مدیریت های شهری بالا است؛ به عنوان نمونه برای سال۱۳۹۴ صنایع آلاینده کشور نزدیک به ۱۳ هزار میلیارد تومان به شهرداری‌ها پرداخته‌اند که اگر واقعا از سال ۸۷ تاکنون که این قانون اجرا می‌شود، مبالغ دریافتی صرف موضوعات زیست محیطی می‌شد تحول عظیمی در مسائل مرتبط با محیط زیست کشور اعم از فاضلاب، پسماند، کاشت درختان پهن برگ و حمل و نقل عمومی انجام می‌گرفت.

رقم دریافتی از صنایع آلاینده هر سال بیش از ده هزار میلیارد تومان است که بین شهرداری‌های کشور توزیع می‌شود تا به موضوعات زیست محیطی توجه ویژه‌ای گردد که در کمال تأسف چنین توجه ای نمی شود!

ای مسئولانی که خفته اید و یا خود را به خواب زده اید، بیدار شوید و با اندکی مسئولیت پذیری و به فکر فردا بودن، گلیم محیط زیست و هوای شهرها را از این معرکه بد بو و بد رنگ بیرون بکشید.