به گزارش راهبرد بانک، بحران مسکن در ایران، دیگر صرفاً یک مسئله اقتصادی نیست؛ بلکه به بحرانی اجتماعی، روانی و حتی اخلاقی تبدیل شده است. میلیونها خانواده، بهرغم کار و تلاش مستمر، از دسترسی به سرپناه مناسب محروم ماندهاند و منطق بازار نهتنها گرهگشا نبوده، بلکه خود به بخشی از بحران بدل شده است. در چنین وضعیتی، تعاونیهای مسکن میتوانند بار دیگر بهعنوان «راه سوم» در سیاستگذاری عمومی مسکن مطرح شوند؛ مدلی برخاسته از مشارکت، مالکیت جمعی، شفافیت و نگاه اجتماعی.
در بسیاری از کشورها، تعاونیها جزئی جدانشدنی از سیاستگذاری شهریاند. در وین، اروگوئه، سوئد و نروژ، تعاونیهای مسکن توانستهاند دسترسی اقشار متوسط به مسکن را تضمین کرده و حتی کیفیت شهرنشینی را بهبود دهند. این مدل، برخلاف بازار که سود فردی را ملاک قرار میدهد و برخلاف دولت که گاه از منابع و چابکی لازم بیبهره است، بر منافع بلندمدت اعضا، رضایت سکونتی و کنترل درونی تأکید دارد.
اما چرا تعاونیهای مسکن در ایران با چنین پتانسیلی، دچار افول شدهاند؟ واقعیت این است که بخش بزرگی از این تعاونیها در دهههای گذشته از مسیر خود منحرف شدهاند. بسیاری به تعاونیهای صوری، ناکارآمد و حتی رانتمحور تبدیل شدهاند. ساختارهای ضعیف، نبود آموزش و نظارت، ضعف شفافیت مالی و ورود افراد غیرمتخصص به مدیریت، موجب از بین رفتن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی تعاونیها شده است.
با این حال، این به معنای بیفایده بودن مدل تعاونی نیست؛ بلکه نشانهای از نیاز جدی به بازآرایی و اصلاح عمیق آن است. اگر به اصول اصیل تعاونی برگردیم—یعنی مشارکت واقعی اعضا، شفافیت، پاسخگویی، و نگاه به مسکن بهمثابه حق انسانی نه کالای سرمایهای—آنگاه تعاونی میتواند به مدلی مؤثر، مردمی و پایدار برای تأمین مسکن بدل شود.
راهکارها روشناند: * اصلاح قوانین و ساختارهای نظارتی، * آموزش مستمر مدیران و اعضا، * حمایت هوشمند دولت در تأمین زمین و تسهیلات، * شفافسازی مالی و دیجیتالیسازی فرآیندها، * و ایجاد مشوق برای توسعه مدلهای نوآورانه تعاونیمحور.
در شرکت تعاونی بهسا، ما سعی کردهایم با پایبندی به این اصول، الگویی نوین ارائه دهیم. با استفاده از ظرفیت تخصصی، گزارشدهی منظم، مشارکتجویی واقعی و تمرکز بر کیفیت تجربه سکونت، پروژههایی طراحی و اجرا کردهایم که نشان میدهد مدل تعاونی نه تنها ممکن، بلکه لازم است—بهشرط آنکه درست فهمیده و اداره شود.
اکنون زمان آن رسیده که سیاستگذاران، رسانهها و افکار عمومی، تعاونیها را نه بهعنوان نهادی فرعی و فراموششده، بلکه بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی بازسازی نظم شهری و تحقق عدالت سکونتی بازشناسند. آینده مسکن ایران، از مسیر اجتماع میگذرد—نه سوداگری.