سازمان برنامه و بودجه در گزارشی اعلام کرد: یکی از چالشهای شبکه بانکی کشور، عدم تناسب بین نرخ سود پرداختی به سپردهگذاران، نرخهای سود بالای بانکی به رشد حسابداری و درونزای سپردهها از محل دریافت سود سپرده انجامیده است.
به گزارش راهبرد بانک، نرخ سود یکی از چالشهای شبکه بانکی کشور عدم تناسب بین نرخ سود پرداختی به سپردهگذاران از یک سو و توان پرداخت سود تسهیلات توسط تسهیلات گیرندگان از سوی دیگر است. نرخهای سود بالای بانکی به رشد حسابداری و درونزای سپردهها از محل دریافت سود سپرده انجامیده است.
این در حالی است که به علت رکود و افت سطح فعالیتهای اقتصادی رشد طرف دارایی ترازنامه بانکها به دلیل عدم تحقق نرخهای سود مندرج در قراردادهای تسهیلات اعطایی بامحدودیت مواجه شده است. بهنحوی که قابلیت ایجاد بازدهی در سمت داراییهای ترازنامه بانکها از طریق دریافت سود تسهیلات به دلایل مختلفی از جمله افت سطح فعالیتهای اقتصادی با بدهیهای ایجاده شده ناشی از سود اعطایی به سپردهگذاران متناسب نیست و تداوم این وضعیت به تشدید افزایش شکاف داراییها ترازنامه بانکها و انباشت داراییهای موهومی در ترازنامه آنها منجر شده و رقابت مخرب بین بانکها برای جذب سپرده برای پر کردن شکاف مزبور را شدت میبخشد.
عوامل مختلفی در افزایش نرخ سود بانکی تاثیرگذار بودهاند که از جمله آنها میتوان به رشد کمی موسسات اعتباری، آزادسازی نظام بانکی و ورود بانکهای خصوصی، گسترده شدن بازارغیرمتشکل پولی، رقابت مخرب بین بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی در جذب سپرده، کارآمد نبودن ابزارهای نظارتی بانک مرکزی، نسبتهای نامناسب ترازنامهای شبکه بانکی (کفایت سرمایه پایین و حجم بالای داراییهای منجمد و موهومی)، محدودیت عرضه وجوه و بانک محور بودن نظام تامین مالی کشور اشاره کرد. یکی از رویکردهای دولت و بانک مرکزی در برنامه ششم توسعه کاهش حاشیه نرخ سود بانکی بوده است که در این راستا حاشیه مزبور از ۵.۴ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۳.۳ درصد در سال ۱۳۹۶ کاهش یافته است.
عدم سرکوب بازار پول یکی از اهداف کمی برنامه ششم است. با توجه به نرخ سود سپرده ۱۵ درصدی سال ۱۳۹۶ و نرخ تورم ۹.۶ درصدی در آن سال سرکوب مالی اتفاق نیفتاده است.
* نگهداری داراییهای ثابت، انجام فعالیتهای غیرواسطهگری مالی و بنگاهداری
انباشت داراییهای ثابت، املاک مازاد و سرمایهگذاریهای غیرمرتبط در ترازنامه شبکه بانکی، بانکها را از هدف و کارکرد اصلی خود که اعطای تسهیلات است دور میکند و از مصادیقانجماد داراییهای شبکه بانکی قلمداد میشود. انجماد داراییهای شبکه بانکی در جریانوجوه نقد بانکها ایجاد اخلال و توان بانک برای اعطای تسهیلات را کاهش میدهد. از سوی دیگر اگر در بازار داراییها قیمت داراییهای ثابت کاهش یابد در صورت وجود داراییهای مزبور در ترازنامه شبکه بانکی توازن بین داراییها و بدهیهای ترازنامهای بانکها به هم خورده و بانک را دچار ریسک میکند. شاخص نسبت داراییهای نقدشونده به کل داراییها و نسبت خالص داراییهای ثابت به حقوق صاحبان سهام به عنوان شاخصهایی از وضعیت نقدشوندگی و مناسب بودن جریان وجوه نقد شبکه بانکی مورد توجه قرار گرفته است.
بنگاهداری بانکها نیز در سالهای اخیر به چالش بزرگی پیش روی نظام بانکی تبدیل شده است. بانکها در چنین شرایطی به جای تامین مالی فعالیتهای اقتصادی، نسبت به پرداخت تسهیلات به شرکتهای زیرمجموعه خود به طور مستقیم یا به صورت ضربدریمبادرت میکنند. پرداخت تسهیلات مستقیم یا ضربدری بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی به شرکتهای تابعه در انجام وظیفه واسطهگری آنها اخلال ایجاد کرده و به عوارضی همچون وامهایی که به طور مداوم استمهال و به کاهش میزان تسهیلات جدید منجر میشود.
از دیگر تبعات ورود بانکها به بنگاهداری و فعالیتهای غیرواسطهگری مالی میتوان به تشدید انتقال اثر تحولات بخش واقعی به بخش پولی،تشدید تضاد میان ذینفعان بانک، افزایش پیچیدگی نظارت بر عملیات بانکها و کاهش کارایی آنها به دلیل ورود به حوزههای غیرتخصصی اشاره کرد.
از این رو در ماده ۱۷ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای ناظم مالی کشور مجازاتهایی برای بانکهایی که در زمانبندیهای مقرر در ماده ۱۶ آن قانون نسبت به واگذاری اموال مازاد و سهام خود در بنگاههایی که فعالیت غیربانکی انجام میدهند اقدام ننمایند پیشبینی شده است.
مطابق اطلاعات بانک مرکزی، شاخص نسبت داراییهای نقدشونده به کل داراییهای شبکه بانکی در سال ۱۳۹۶ معادل ۳.۱ درصد و نسبت خالص داراییهای ثابت به حقوق صاحبان سهام ۱۴۹.۷ درصد بوده است.
*عملکرد بازار بین بانکی
از بازار بین بانکی میتوان به عنوان دریچهای برای اجرای سیاستهای پولی و راهبردی نرخهای سود استفاده کرد. بازار بین بانکی میتواند از طریق راهبری نرخهای سود بانکی و جابهجایی کارآمد نقدنیگی از موسسات دارای مازاد وجوه به موسسات نیازمند وجوه به توسعه نظام مالی کشور کمک نماید. بانکها از طرق مختلفی وجوه مورد نیاز خود را تامین میکنند. یکی از راههای تجهیز وجوه جذب سپرده است.
بر این اساس بین بانکها در جذب سپرده رقابت وجود دارد به نحوی که رقابت مخرب بین بانکها در جذب سپرده میتواند به افزایش نرخهای سود سپرده منجر شود. راه دیگر تامین وجوه بانکها، استقراض از بازار بین بانکی است. در این بازار بانکهایی که دارای کسری منابع هستند به صورت کوتاه مدت (اغلب به صورت شبانه) منابع خود را از بانکهای دارای مازاد منابع تامین میکنند. اگر بانکی نتواند منابع مورد نیاز خود را از بازار بین بانکی تامین کند مجبور به اخذ خط اعتباری از بانک مرکزی یا در نهایت اضافه برداشت از منابع آن بانک میشود.
اخذ خط اعتباری یا اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی به افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی به عنوان یکی از اجزای پایه پولی منجر میشود و تورمزا است. به این ترتیب رویکرد بانک مرکزی در برنامه ششم توسعه، تعمیق و توسعه بازار بین بانکی و افزایش سهم بازار بین بانکی از تامین مالی کوتاه مدت بانکها بوده است به نحوی که بانکها نیاز خود به منابع مالی را از این بازار تامین نمایند.
سپردهگذاری بانک مرکزی در بازار بین بانکی یکی از اقدامات برای توسعه و تعمیق بازار مزبور بوده است. لیکن لازم است بانک مرکزی در کنار سیاست مداخله در بازار بین بانکی، به اصلاح ساختار ترازنامهای بانکها و ارتقای سلامت مالی آنها نیز توجه نماید زیرا اگر سازوکار اشاعه سیاست پولی در اقتصاد اصلاح نشود منابع تزریق شده به اقتصاد لزوما به انتخاب کاراترین متقاضیان، رونق بخشهای تولیدی و افزایش نرخ رشد اقتصادی منجر نشده و در نهایت به افزایش نقدینگی و فشارهای تورمی منجر میشود.
در سال ۱۳۹۶ در بازار بین بانکی در مجموع ۳۸،۱۰۱ فقره معامله به ارزش ۶ هزار و ۴۰۵ میلیارد و ۵۶۸ میلیون تومان با محدوده نرخ ۱۶ تا ۲۵ درصد و با میانگین ۱۸.۶۹ درصد انجام پذیرفت. در مقایسه با سال ۱۳۹۵ عملکرد بازار بین بانکی از رشد قابل توجهی برخورد بوده است بهنحوی که تعداد معاملات با ۲۱.۳۳ درصد افزایش و حجم معاملات با رشد بیش از ۱۰۶ درصد همراه بوده است. نرخ سود حدود ۱۸.۶ درصدی بازار بین بانکی در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ در حالی است که این نرخ در سال ۱۳۹۴ معادل ۲۴.۴ درصد بوده است. بنابراین روند نرخ سود بازار بین بانکی نیز در ۳ سال اخیر از کاهش برخوردار بوده است.
منبع: فارس